تنهایی نه افتخار است نه عشق است نه هیچ کوفت دیگریتنهایی مرگ است؛ مرگ…
عقاید یک دلقک هانریش بل
بایگانی -بهمن 1398
تاریخ مثل یک صفحه ی کاغذ است
تاریخ مثل یک صفحه ی کاغذ است که ما روی پهنهاش زندگی میکنیم و درد می کشیم، دردی به پهنای کاغذ
تماما مخصوص عباس معروفی
مرا رازیست اندر دل به خون دیده
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پروردهولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
سعدی
دانستن زبان مردم برای وقتی است
دانستن زبان مردم برای وقتی است که چیزی را میخواهی بفروشی وقتی میخواهی چیزی را بخری همه زبان تورا میفهمند
عشق سالهاى وبا گابریل گارسیا مارکز
وقتی با خودم خلوت میکنم، مثل
وقتی با خودم خلوت میکنم، مثل اینه که بیرون رفته باشم تو خودم گم میشم گردش میکنم درونِ آدم خیلی بزرگه
با هم بودن آنا گاوالدا
مردم از روی عادتی که غریزه شده
مردم از روی عادتی که غریزه شده بود، همواره باید با این تصور زندگی میکردند، که هر حرفی که میزنند شنیده میشود و هر حرکتی که انجام میدهند، به جز در تاریکی زیر نظر است
کتاب ۱۹۸۴ جرج اورول
چرا معلقم کردی؟ میشد که نباشم
چرا معلقم کردی؟ میشد که نباشم میشد که نپرسم میشد که بگویم همین است که هست
چاه بابل رضا قاسمی
خودشیفتگی ارضاء به بار نمیآور
خودشیفتگی ارضاء به بار نمیآورد، جراحتِ به خود تولید میکند؛ زدودنِ خط بین خود و دیگری به معنای آن است که هیچ چیز نویی، هیچ چیز «دیگری»، هرگز به خود وارد نمی شود؛ [دیگری] آنقدر بلعیده و دگرگون می شود تا آنکه شخص بتواند خود را در دیگری ببیند و آنگاه...
شهامت آن نیست که ترسی نداشته ب
شهامت آن نیست که ترسی نداشته باشیم؛ آن است که در مقابل ترس هایمان مقاوم باشیم
آخرین انار دنیا بختیار علی
هرآنچه زاده میشود سزاوار نابو
هرآنچه زاده میشود سزاوار نابود شدن است پس همان به که هیچ چیز زاده نشود
فاوست گوته