زخم های ما دریچه هایی هستند به سمت زندگی هایی که ما از دستش دادیم دریچه هایی هستند به سمت کشف چیز هایی که ما از خودمون فراموش کردیم، چیز هایی که از خودمون نمیدونیم و حالا یه اتفاق سخت مثل جدایی، خیانت، و پیش میاد تا اون قطعه های گمشده پازل درونی...

وقتی کودک هستیم شاهد درگیری های پدرمان با زندگی هستیم، شکست ها، پیروزی ها، ناکامی ها، و مهمتر از اون تفسیر اونها از وضعیت هایی که درگیرش بودن امروز به شکل کاملا ناخوداگاه، زندگی ما رو با همون ترس ها مواجه میکنه، درگیر وضعیت هایی میشیم که اونها هم...

ما فکر میکنیم باید کاری کنیم تا رویداد ها اتفاق بیفتند به علاوه دوست داریم باور کنیم که نمی توانیم این یعنی می توانیم نگران ناتوانی مان باشیم و غرق تلخی و انزجار بمانیم، اما واقعیت این است که قرار است ما همراه خالق، خلق کنیم به عبارت دیگر ما هم باعث...

وقتی ما هنوز روانا بالغ نشدیم، روابط ما نمیتونه محصول خوبی داشته باشه حتی اگر بهترین فرد رو هم برای زندگی پیدا کنی، وقتی به بلوغ روانی نرسیدی امکان اینکه از دستش بدی خیلی زیاده؛ فقط کافیه “یکبار بی مسئولیتی کنی” ممکنه اون رابطه تموم بشه...

“گامهای بزرگ همیشه با قدمهای کوچیک اتفاق افتادند”، دستاوردهای بزرگ با همین قدمهای کوچیک اتفاق می افتند بنابراین “کم کم روی خودت سرمایه گزاری بکن ” چون این سرمایه در نهایت به “محصول و سود” میرسه، اما سرمایه گذاری...

هر کدام از ما، روی یک سطح مداری قرار داریم، که توی این مدار، میزان خاص درامد، رابطه عاطفی، فرصت و وجود داره هر کدوم از ما میتونیم به شکل پلکانی، مدارهای بالاتری و تجربه کنیم، این به این معنی ارتقا سطح مالی، بالارفتن کیفیت زندگی، برخوردار از عشق و...

ادم ها گاهی خودخواه میشن و فکر میکنند که من هر چقدر سرویس کمتری به دیگران بدم و سرویس بیشتری از اون ها بگیرم، این یعنی اینکه در حقیقت من ادم متفاوت تر و ارزشمندتری ام که آدم ها انقدر کارهای خاصی برای من میکنند شاید این قضیه برای یک مدت اتفاق بیوفته...

اغلب ما اکثر اوقات در این باره فکر میکنیم که مدیون دیگران هستیم، اما گاهی لازم است کمی بیشتر وقت صرف کنیم و درباره ی چیزی که به خودمان مدیونیم فکر کنیم (حمایت کردن از خودمان، توجه کردن، فرصت رفتن به تئاتر و ) اگر مدت زیادی از وقت مان را صرف کمک به...