اتفاقی که برای انسان امروزی افتاده اینه که یکجور نابینایی نسبت به زندگیش پیدا کرده و این نابینایی باعث شده رابطه هاش سرد بشه و خیلی از موهبتهایی که تو زندگیش داره رو نبینه شما وقتی یه گلدون میخرید، اولش احساس میکنید خیلی قشنگه و میارید میگذاریدش...

طلسم های روانی ما تعیین میکنند که در کدام مدار مالی یا ارتباطی باشیم آنها ما را در مدار های پایین نگه میدارند که در آنها “پول سخت بدست میاد، مرد خوب کمه، زن ها همشون آهن پرستند، زن باشعور اصلا وجود نداره،مرد وفادار نیست، همهشون خیانتکارن و...

ما “بازتاب درونیات مون” رو به شکلهای مختلفی در زندگی تجربه میکنیم؛ “اگر کسی به کسی خیانت میکنه، اگر دروغ میگه ” و فکر میکنه خب طرف مقابل که نمیفهمه، قطعا اینو نمیدونه که در این جهان، فقط خودش هست و خودش و این خیانت و یا دروغ...

وقتی کودک هستیم شاهد درگیری های پدرمان با زندگی هستیم، شکست ها، پیروزی ها، ناکامی ها، و مهمتر از اون تفسیر اونها از وضعیت هایی که درگیرش بودن امروز به شکل کاملا ناخوداگاه، زندگی ما رو با همون ترس ها مواجه میکنه، درگیر وضعیت هایی میشیم که اونها هم...