بایگانی -اردیبهشت 1399

کیفیتی که در روابط ما وجود داره بستگی به کیفیت و اتفاقاتیه که در درون ما شکل میگیره، ما فکر میکنیم با تعویض آدمها یک چیزهایی در روابط ما تغییر میکنه؛ ظاهرا “بله” اما عمیقا “خیر” اگر کسی دقیقا پروسه “رسیدن به خودِ...

ریشه ی اکثر ترس های ما ترس از مواجه شدن با خودمون و تنها شدنه و وقتی این ریشه رو پیدا میکنی، میبینی که توی تمام عمرت در طی سالها به همکارانت ، دوستانت ، خانوادت یا توی رابطه عاطفیت این باج رو میدادی که مبادا اونها تو رو تأیید نکنند و تو تنها بمونی،...

تا زمانیکه احساس ارزشمندی ما دست این و اونه و یا بواسطه حضورشون در زندگی ما این احساس رو داریم و اگر نباشه دیگه این احساس رو نداریم، پس ما با واسطه تعریف میشیم هم برای خودمون و هم دیگران اگر میخوای احساس ارزشمندی واقعی رو تجربه کنی باید به تنهایی...

در زیر خروار ها تعابیر منفی (یا صرفا جاهلانه یا گمراهانه) دیگران، ما باید به طور فعال دنبال رگه های درخشان قابلیت ها، رویا ها، آمال و آرزو هایمان بگردیم ما نیز مانند معدنچیان برای یافتن این رگه های مخفی ثروت باید حفاری کنیم، کلوخه های خویشتن پنهان...

میدونی یه وقتایی از ترس تنها موندن خیلی کارا میکنی، خیلی فرصت ها میدی که خودتم میدونی هیچوقت اتفاق خاصی در اونها رخ نخواهد داد ولی میدونی باج دادن کی تموم میشه؟ وقتی هزینه باج دادن و با دیگری بودن سنگینتر از تحمل تنهایی میشه، یه جایی به خودت میگی...

فرقی نمیکنه که تو کجای سفر زندگیت باشی، در هر بخشی از سفرت با مسائلی مواجه میشی که نمیتونی حلش بکنی، یا دلیلی براش پیدا نمیکنی که چرا این اتفاق افتاد؛ اما به میزانی که “آگاهی” تو در این جهان بالا بره یاد میگیری چطوری با استفاده از نشانه...

اگر در یک رابطه صرفا فقط گیرنده باشید عین یک بازی میمونه که توپ سمت شما پرتاپ شده اما توپ رو نگه داشتید خب اینجا بازی اصلا شکل نمیگیره در ارتباط ما با جهان هم همینطوره، خیلی ها میگن “چرا این اتفاق برای من نمیوفته، چرا این کار من پیش نمیره، چرا...