این جهان جای امنیست؛ و ما تجر

این جهان جای امنیست؛ و ما تجربه های تلخ رو کسب میکنیم تا به امن بودن جهان پی ببریم؛ اما ترسهامون باعث وابستگی میشه و نمیذاره فهم کنیم که میتونیم مستقل باشیم
وقتی در یک ناامنی شدید قرار میگیریم مثل “طلاق و جدایی”، این وضعیت ما رو از فضای امن مون بیرون میکشه و بی دفاع و تنها در یک فضای سرد می افتیم و جس میکنیم هیچکس رو نداریم؛ “خودمونیم و خودمون” و در بدترین شرایطِ ممکن قرار میگیریم؛ اگر از این فضا استفاده کینم، میفهمیم “آره” من در بدترین شرایط هم میتونم رو پای خودم بایستم و تجربه میکنیم که ما برای زندگی خودمون “کافی” هستیم و در سردترین فضا هم خودمون میتونیم خودمون رو “گرم” کنیم؛ چیزی که همیشه از یک رابطه میخواستیم، از دیگری میخواستیم در درون خودمون داریم؛ ما به کشف جدیدی از خودمون میرسیم، اونم اینکه من با تمام احساس بی ارزشی که دارم برای زندگی خودم میتونم کافی باشم

سوده هروی
دوره جذابیت درونی
دروه عزت نفس تا اعتماد به نفس
دوره جزیره گنج
دوره از جدایی تا تعالی