ما در برابر چیزهایی که داریم و دوست شون داریم احساس تعلق میکنیم و دوست نداریم از دستشون بدیم و این احساسِ تعلق اگر در ما کنترل نشه تبدیل میشه به “ترس از دست دادن” که نکنه یک روز بره؟ نکنه منو نخواد؟ نکنه یه زن یا مرد جذاب تر پیدا کنه و منو ول کنه؟ نکنه کسانی که باهاش برخورد میکنند مثل من شیفته اش بشن و اون منو ول کنه
این افکار منشأ اضطراب درونی ما میشن و این اضطراب ها باعث میشن که یک سری رفتارهای اشتباه از ما سر بزنه، مثلا طرف مقابل مون رو بدون اینکه بخوایم تحت فشار میگذاریم و هر چه زمان بیشتری بگذره و علاقه ی ما به اون آدم بیشتر بشه، این فشار ها بیشتر میشه تا جایی که اون آدم دیگه نمیتونه تحمل کنه و ما رو ترک میکنه و ما با خودمون میگیم پس تمام فکر های من درست بود، اون رفت اما سوال من اینجاست که تو چرا باید مدام به این فکر کنی کسی که با تو هست بهر دلیلی تو رو ممکنه ول کنه و بره؟؟؟ این اون چیزی هست که باید بهش فکر کنی و از ریشه درمانش کنی
سوده هروی
دوره از جدایی تا تعالی
اضافه کردن نظر